زمزمه های دلتنگی

زمزمه های دلتنگی

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است ...
زمزمه های دلتنگی

زمزمه های دلتنگی

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است ...

یا حبیب من لا حبیب له

 

 زمزمه های دلتنگی

 

باز آ ، باز آ

هر آنچه هستی باز آ

و من باز آمدم

با کوله باری از گناه

کوله باری سنگین تر از سال قبل .

از معصیت سیر آمدم / بگذر اگر دیر امدم

خدای من ، یک سال گذشت

یک سال فرصت برای زنده بودن

زندگی کردن .

امسال هم با رویی سیاه تر از سال قبل به درگاهت امدم

آمدم تا امشب دوباره اشک ندامت بریزم

آمدم تا بگویم که مهمان نوازتر از تو سراغ ندارم

امدم بگویم که بنده نواز تر از تو نمیشناسم

آمدم بگویم که مهربان تر از تو در عالم ندیدم

آمدم تا قرآن خاک خورده روی تاقچه عادتم را بر سر گذارم ،

و از تو طلب عفو و مغفرت کنم .

کوله بارم را از دوشم بردار .

فرصت بده تا سبک شوم ،

تا دوباره از نو زنده شوم،

تا دوباره از نو ...

امشب اشک هایم را با ناله های زینب روان کرده ام

باشد که به حرمت زخم قرآن ناطق ، از کرده های یک ساله ام بگذری

الهی گر تو برانی به که روی آورم ؟