بعد از گذشت تقریبا یک ماه از یلدا ، منهم به این بازی دعوت شدم .
نمیدونم ریشه یلدا بازی از کجا توی وبلاگ ها افتاده .
جالبه چون آدم مجبور میشه بیشتر به خودش و خصوصیاتش فکر کنه
تقریبا بیشتر یلدا بازیها رو خوندم .
خوب از کجا شروع کنم ؟
1- درست حکایت همون گورخری که سیلور استاین میگه « نمیدونم خوبم گاهی اوقات بد یا بدم گاهی اوقات خوب »
2- خدا رو خیلی دوست دارم و درست مثل یه دوست گاهی با هم قهر میکنیم و گاهی ناز همو میکشیم .
ولی از حق نگذریم خیلی اوقات درست به موقع نشونه هاشو میفرسته .
اما منهم گاهی واقعا بی انصاف میشم نسبت بهش .(البته با هم کنار میایم ).
3- کمتر پیش میاد به دوستانم « نه » بگم . به نظرم کار خیلی سختیه !
4- گاهی خیلی از خودم بیزار میشم تا حدی که دلم میخواد سر روی تنم نباشه !
5- شدیدا در موضوعات تساوی حقوق زن و مرد مشکل دارم
6- از اینکه بتونم لبهای کسی رو به خنده باز کنم خیلی خوشحال میشم .
یعنی از شاد کردن دیگران خیلی لذت میبرم . هدیه دادن رو بیشتر از هدیه گرفتن دوست دارم
7- دوستهای خوب و با معرفت خیلی کم دارم .
شاید به اندازه نصف انگشتهای دستم هم نباشه
و هرکاری (البته در حد معقول) که از دستم بر بیاد برای دوستانم انجام میدم.
چون به نظرم دوست و واژه دوست ،خیلی مقدسه و دوستیهای خوب گنج های خوب خدا هستند .
( اما کیه که قدر بدونه ؟ ولی خوب مثل نسیم بی آنکه بخواهندت مهربانی کن و بگذر )
8- کمی تا قسمتی شیطونم ! جوری که اکثر معلمهای دوران مدرسه از دستم ...!!!!
9- خیلی رک هستم . و اصلا اهل تعریف و تمجید الکی نیستم
10- عاشق شعر و متن های ادبی و تک جمله ای هایی هستم که عمیقا آدم رو به فکر میبرند .
فکر کردن کار همیشگی منه و در مورد هر مطلبی به عمق مطلب فکر میکنم .
حتی درمورد شعرها و لالایی هایی که برای بچه های کوچیک میخونند و حتی بازیهاشون . ( به نظرتون دیوونه ام ؟!)
11- زبان نگاه رو خیلی دوست دارم چون گویا ترین و صادق ترین زبانهاست .
12- از آدمهایی که دروغ میگن متنفرم و اگر کسی به من دروغی بگه
اول در خودم علتش رو جستجو میکنم و از خودم میپرسم چه رفتار یا گفتار من
باعث شد به من دروغ گفته باشند .
13- خلاصه اینکه همیشه از خدا میخوام که مواظبم باشه و آدمم کنه .
دلم میخواد کاری نکنم که واژه آدم برای من حروم بشه .
در ادامه از « شخص ثالث » ، « تک و تنها زیر بارون» و « آق بابا » دعوت میکنم برای ادامه این بازی .