زمزمه های دلتنگی

زمزمه های دلتنگی

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است ...
زمزمه های دلتنگی

زمزمه های دلتنگی

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است ...

 

آنشب که دلی بود به میخانه نشستیم

آن توبه ی صد ساله به یک جرعه شکسیتم

از آتش دوزخ نهراسیم که آن شب

ما توبه شکستیم ولی دل نشکستیم