زمزمه های دلتنگی

زمزمه های دلتنگی

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است ...
زمزمه های دلتنگی

زمزمه های دلتنگی

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است ...

یا علی بن موسی الرضا

 

زائری بارانی ام آقا به دادم میرسی ؟

بی پناهم خسته ام  تنها به دادم میرسی؟

گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام

ضامن چشمان آهوها به دادم میرسی؟

من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام

هشتمین دردانه زهرا به دادم میرسی ؟

 

هر کسی نا امید بود دست توسل به دامان تو زد

هر کسی دردی داشت تو درمانش بودی

هر کسی بی پناه بود تو پناهش دادی

ضامن چشمان آهو

با یک دنیا التماس و دلتنگی به سوی بارگاهت می آیم

با یک دنیا آرامش و استجابت بازم گردان