زمزمه های دلتنگی

زمزمه های دلتنگی

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است ...
زمزمه های دلتنگی

زمزمه های دلتنگی

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است ...

یاس کبود

من نه توان از تو سرودن دارم

نه از تو دم زدن را لایقم

یاس کبود من

امشب در دل علی غوغایی است

و کوچه های مدینه به یاد چادر خاکی تو به اشک نشسته اند

مادرم

برای ما فرزندان دور افتاده از تو امشب بهانه ای است برای متوسل شدن

دستمان را بگیر و مگذار و مخواه که از تو دور بمانیم