زمزمه های دلتنگی

زمزمه های دلتنگی

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است ...
زمزمه های دلتنگی

زمزمه های دلتنگی

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است ...

الفبا

« چ » مثل چمدان

چمدان را دوست ندارم

این کلمه بوی سفر میدهد

من از سفر کردنت بیزارم

کاش چ مثل چیز دیگری باشد

مثل چاره

آهان !

این یکی بهتر است

« چ » مثل چاره

راستی جز رفتن چاره ای نیست ؟