زمزمه های دلتنگی

زمزمه های دلتنگی

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است ...
زمزمه های دلتنگی

زمزمه های دلتنگی

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است ...

 

مطمئن باش و برو
ضربه ات کاری بود
دل من سخت شکست
وچه زشت به من و سادگی ام خندیدی
به من و عشقی پاک
که پراز یاد تو بود
و به یک قلب یتیم
که خیالم میگفت
تا ابد مال تو بود
برو تا راحتتر
تکه های دل خود را ارام
سرهم بند زنم

 

 

(نقل از یک سایت ادبی )