زمزمه های دلتنگی

زمزمه های دلتنگی

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است ...
زمزمه های دلتنگی

زمزمه های دلتنگی

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است ...

گناه از که بود؟

 

میتوان آیا ؟

باید توانست

پیکره هامان را باید با لبخند تراشید

و من پیکره ای خواهم شد با تبسمی گنگ ....

نیمدانم

گناه از لبخند من بود یا از پیکره تراش ؟