زمزمه های دلتنگی

زمزمه های دلتنگی

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است ...
زمزمه های دلتنگی

زمزمه های دلتنگی

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است ...

دعوا بر سر آن ترک شیرازی !!!

 

 

امروز یه مطلبی خوندم ؛

 برام جالب بود  « دعوای شاعران بر سر آن ترک شیرازی » !

 

حافظ :

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

 

صائب تبریزی :

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را

هر آنکس چیز میبخشد زمال خویش میبخشد

نه چون حافظ که میبخشد سمرقند و بخارا را

 

شهریار :

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم تمام روح و اجزا را

هر آنکس چیز میبخشد بسان مرد میبخشد

نه چون صائب که میبخشد سر و دست و تن و پا را

سر و دست و تن و پا را به خاک گور میبخشند

نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را

 

منهم گفتم با اجازه این آقایون  یه کم این دعوا رو شلوغ تر کنم !!!

 

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم تمام دین و دنیا را

نه چون صائب که میبخشد تن و دست و سر و پا را

نه همچون شهریار روح و ، نه چون حافظ بخارا را

خدایا ترک شیرازی نصیب دل ما فرما

که او بخشد به این خسته ، صفای دین و دنیا را

 

 

راست میگن دست بالای دست بسیار است نه !!!

حالا هر کی ترک شیرازی میخواد بسم الله