زمزمه های دلتنگی

زمزمه های دلتنگی

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است ...
زمزمه های دلتنگی

زمزمه های دلتنگی

من گرفتار سنگینی سکوتی هستم که گویا قبل از هر فریادی لازم است ...

هراس های بیهوده . تا بوده همین بوده

 

بارانهای پشت پنجره

هوایی سرد و مخوف

طوفان در کمین

و ابرها در تکاپوی مهمانی آسمان

واژه هایی غریب

بوی نای غربت

زندگی وحشتکده ای بیش نیست.

میهراسم .

از زندگی میهراسم .

خدایا ؛ دلم سردابه است آتشکده اش کن .